هیچ مسلمانی، پس از بهره اسلام آوردن، بهره ای همچون برادری خدایی به دست نیاورده است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
یادداشتهای من
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» نشانه های شیعه

نشانه های شیعه واقعی در بیان معصوم (علیه السلام ) 

حضرت امام باقر (علیه السلام) در خطابی به یکی از صحابی خویش، جابر فرمودند:

«یا جابِرُ! أَیَکتَفِی مَنِ انتَحَلَ التَّشَیُّع أن یَقُولَ بِحُبِّنا أهل البَیتِ، فَوَالله ما شیعَتُنا إلا مَنِ اتّقی الله وأطاعَهُ، وما کانُوا یُعرَفُون إلا بِالتَّواضُع والتَّخَشُّعِ وأَداءِ الأمانَةِ وکَثرَةِ ذِکرِ اللهِ والصَّوم والصَّلاة والبِرِّ بِالوالدینِ و التَّعاهُدِ لِلجیرانِ مِن الفُقراءِ وأَهلِ المَسکَنَة والغَارِمِینَ والأیتامِ وصِدقِ الحَدیثِ وتَلاوَةِ القُرآنِ وکَفِّ الأَلسُنِ النَّاس إلا مِن خَیرِ وکانُوا أُمَناءَ عَشائِرِهِم فِی الأَشیاءِ؛... یَا جَابرُ! ما یَتَقرَّبُ العَبدُ إلَی الله تبارک وتعالی إلا بِالطّاعَةِ، و مَا مَعنَا بَرائَةٌ مِنَ النّارِ ولاعَلَی الله لأحَدٍ مِنکُم حُجَّةٌ، مَن کَان ِلله مُطیعا فَهُو لَنا وَلِیٌّ و مَن کان لِلّه عَاصِیاً فَهُو لَنا عَدُوٌّ، و ماتَنالُ وِلایَتُنا بِالعَمَل والوَرَعِ»

ای جابر! آیا کسی که خود را به شیعه ببندد و منتسب کند، همین بس باشد که دوستی ما خاندان را دارد؟ به خدا جز کسی که تقوای خدا را داشته و او را فرمان برد، شیعه ما نباشد. شیعه های ما شناخته نمی شوند جز به تواضع، خشوع، امانت داری، کثرت یاد خدا، روزه، نماز، نیکی کردن به پدر و مادر، وارسی حال همسایگان نیازمند و مستمند و بدهکار و یتیم، راستگویی، خواندن قرآن و نگه داشتن زیان از مردم جز به ذکر خیر . آن ها در هر چیز امین خویشان خود هستند... ای جابر! جز با اطاعت نمی توان به خداوند تبارک و تعالی نزدیک شد و ما برات آزادی از دوزخ برای کسی نداریم و احدی را برخدا حجّتی نیست. هر که مطیع خداست، دوست ما است و هر که نافرمانی خدا کند، دشمن ماست. به ولایت ما جز با عمل و ورع نمی توان رسید.

ابوبصیر (رحمه الله) می گوید:

بعد از شهادت امام صادق (علیه السلام) به منزل ایشان رفتم تا به همسر حضرت، جناب امّ حمیده تسلیت بگویم.

از ایشان خواستم که درباره آخرین روز امام برایم بگوید.

گفت: آقا فرمود: بگویید همه خویشانم حاضر شوند. وقتی همه حاضر شدند، فرمود:

«إنّ شَفاعَتَنا لاتَنالُ مُستَخِفّاً بِالصّلاةِ»

هر کس که نماز را بی اهمیّت بشمارد به شفاعت ما نمی رسد.

باید به نماز اهمیّت دهیم و این برای ما یک دغدغه باشد. زمان نماز، زمان وعده ما با خداست و ما حق نداریم این زمان را در اختیار دیگری قرار دهیم. نماز اول وقت بسیار مهم است. در هر صورت، ما چند دقیقه از وقت خود را برای نماز صرف خواهیم کرد و چه خوب است این دقایق را همان اول وقت، به نماز خود اختصاص دهیم. اگر نماز خود را اول وقت نخوانیم، شفاعت و دعای امام صادق (علیه السلام) شامل حال ما نخواهد شد، دعای امام زمان (ارواحنافداه) نیز همین طور.

بین خدا و احدی خویشی وجود ندارد؛

«کُلُّ نَفسٍ بِما کَسَبَت رَهینَةٌ»

هر کسی در گرو عمل خویش است.

امام صریحاً نجات را در گرو عمل می دانند. بنابراین اگر عمل بد بود باید بدانیم که عاقبت، راهمان از اهل بیت (علیهم السلام) جدا خواهد شد. «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُون» انسان تا گناه نکرده، در مسیر اهل بیت (علیهم السلام) است، ولی وقتی که گناه آمد، از مسیر بیرون می افتد. حال اگر مسلمانی با گناه از مسیر اهل بیت (علیهم السلام) خارج شد، باید زود عذر خواهی نموده و با توبه، خود را به مسیر درست برگرداند.

امام (علیه السلام) فرمود:

«گمان می کنی اگر کسی خودش را شیعه دانست، همین برای نجات او کافی است؟ ما خطّ امان از عذاب برای کسی نداریم».

تا به حال به هیچ کس وعده داده نداده اند که آسوده خاطر باش.

------------------------------

پی نوشت ها:

1.
ابن بابویه، صفات الشیعة، ص11، الاصول من الکافی، کتاب الایمان والکفر، باب الطاعة والتقوی، ج2، ص74، ح3.
2.
بحار الانوار، ج 47، ص2.
3.
سوره مدثّر، آیه 38.
4.
سوره روم، آیه 10.

منبع : حدیث دل سپردن، آقاتهرانی، ص 133





نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( یکشنبه 90/4/26 :: ساعت 7:27 عصر )
»» جانباز لیف فروش

به من می‌گفتند حسن 106 و حسن خمپاره. چون با این دوتا خوب کار می‌کردم.» حالا حسن خمپاره دست می‌کند توی کیسه حمام و خم می‌شود جلو روی عصا و روی زانویی که مفصل درست و حسابی ندارد تا به مشتری اش نشان دهد که جنس کیسه مرغوب است و خوب چرک را وامی‌تاباند.


«حسن خمپاره» دیگر خمپاره‌انداز نیست. او حالا کنار پیاده‌رو خیابان مختاری نزدیک راه‌آهن لیف و کیسه حمام می‌فروشد. محمدحسن ‌استاد معمار جانبازی که جای سالم در بدنش ندارد ، تا همین چند روز پیش سر پل امیر بهادر کنار یک داروخانه قدیمی بساط اسباب بازی پهن می‌کرد. بیست روز است که خانه‌اش را عوض کرده آمده چهار راه مختاری پایین تر از خیابان مولوی. توی بساطش دیگرعروسک های باربی و خرسهای پاندا و تفنگ های ساچمه‌ای ندارد.

تا همین بیست روز پیش سربازهای تفنگ به دوش را ردیف می‌کرد جلوی بساطش. پیاده‌ها جلو، سواره‌ها عقب.

می گفت آرایش‌شان دفاعی است سربازهایی که همه ستاره‌دارند و ستاره‌های‌شان توی نور غروب تابستانی می درخشد اما محمدحسن سرباز قدیمی در این دنیا یک ستاره هم ندارد. یک گاری دستی دارد و یک عصا و یک کارت از بنیاد جانبازان.

«به من می‌گفتند حسن 106 و حسن خمپاره. چون با این دوتا خوب کار می‌کردم.» حالا حسن خمپاره دست می‌کند توی کیسه حمام وخم می‌شود جلو روی عصا و روی زانویی که مفصل درست و حسابی ندارد تا به مشتری اش نشان دهد که جنس کیسه مرغوب است و خوب چرک را وامی‌تاباند. او نشسته و ما ایستاده: «این مشتری ها نمی‌خرند. فقط سوال می‌کنند. اگر این قاب عکس پنج هزار تومنی را بگویم پانصد تومان هم نمی‌خرند. می‌پرسند که پرسیده باشند.»

محمد حسن می‌گوید و توی گفته‌هایش تنها یک بار نمی‌تواند جلوی گریه‌اش را بگیرد. نفسهایش که به سختی پایین رفته به سختی بالا می کشد ونگاهش را به دوردستها بست می‌زند. دنبال یک چیزی توی گذشته‌ها می‌گردد. از یک کانال حرف می‌زند. گنگ ومبهم . انگار خاطره‌ای را به زحمت از کنج ذهنش بیرون می‌کشد: « والفجر مقدماتی عراقی ها یک کانال درست کردند از مین و آ ب و سیم خاردار. خیلی از بچه‌ها توی کانال ماندند. دوستم هفده تا تیر خورد. حتما باورنمی‌کنی. لابد باور نمی کنید حق دارید مگه آدم می‌تواند باور کند که بچه‌‌ها از گرسنگی توی اون کانال بند پوتین می‌خوردند. حالا هم برای دوا و درمان از این اتاق به آن اتاق بایدالتماس کنند.»

محمد حسن بیست روز پیش به درخواست صاحبخانه اسباب کشی کرده و آمده چهار راه مختاری. «به زحمت خانه پیدا کردم. خانه‌ها و اجاره ها خیلی بالا رفته. هر وقت کسی می‌آید تلویزیون و می‌گوید اجاره‌ها کم می‌شود همین فردایش حتما اجاره‌ها افزایش پیدا می‌کنه. از حساب و کتابش سر در نمی آورم.»

قبلا اسباب بازی بیشتر توی بساطت بود، زدی تو کار صدف و لیف حمام؟


پهن کردن بساط دردسرهای خودش را دارد . باید مواظب باشی چیزی که می‌فروشی مغازه‌های اطراف نداشته باشند که مانع کسب آنها نشوی وگرنه دو روزه باید وسایلت را جمع کنی و بروی. آن موقع ها هم با داروخانه‌ای که کنارش بساط پهن می‌کردم چند بار دچار مشکل شدم.

چند ماه سابقه جبهه داری؟

39 ماه. توی جبهه‌های جنوب و شمال جنگیدم.می‌شود بیشتر از سه سال.

کدام قسمت های بدنت بیشتر مشکل دارد؟

لگنم منهدم شده،مفصل مصنوعی گذاشتند.مفصل زانو ندارم. دستم سرم و چونه‌ام . یه مقداری شیمیایی وموجی هم شدم.

اعصابت با چه چیزهایی تحریک می‌شود؟

سرو صداها ی بلند، بوق ماشین ها. اگه یکباره صدایم کنند .چیز های ناراحت کننده. صدا و گریه بچه‌ها.

چطوری پس خیابان شلوغ را تحمل می‌کنی؟

مجبورم. مجبورم.از سر ناچاری.

وضعیت کاسبی‌ات چطوره؟

اگه جنسهایم جور باشه و مثل الانی که شما آمدید کم و کسری نداشته باشه بالاخره در آمدی دارم.از بیکار بودن بهتره.اسباب بازی ،کیف پول و قاب عکس می فروشم.

انگار صدف هم داری ؟


این صدفها را دوستم از خلیج فارس آورده . گفت بذار توی بساطت و بفروش. مردم هم دوست دارند برای توی گلدون وتوی آکواریوم استفاده ‌می‌کنند.

آخرش می خوای چکار کنی؟


قبلا یه بار رفتم روبه‌روی صدا و سیما خوابیدم روی روزنامه‌ای که کف خیابون پهن کرده بودم.با مسئولم صحبت کردند و گفت که قول می‌دهم وام بلاعوض بدهیم. وقتی رفتم اونجا گفتند که ما همچین قولی نداده‌ایم.وضعیتم که از این بدتر نمی‌شه حاضرم هر بلایی سرم بیاید اما زن و بچه‌ام تو آسایش باشند.

مشکل اساسی برای درمان‌تان چیه؟


می‌گویند شما برو فیزیو تراپی بعدا بیار ما پولش را می‌دهیم .بعد درمان یک میلیون تومانی را 150 هزار تومان می‌دهند.

الان من به درصدم اعتراض کردم . فکر کنید با این بدن درب و داغون درصدم را 25 درصد اعلام کرده‌اند. بعد دکتر فرستادند تا بررسی کند. خود دکتره تعجب کرده بود . گفتند باید بروی از بیمارستان‌هایی که در آنها بستری شده‌ای نامه بیاوری. من توی بیمارستان کرمانشاه،اهواز ، مشهد، اندیمشک و خیلی جاهای دیگر بوده‌ام. من که تارفتن به بنیاد جانبازان با این وضعیت پاهام جون به سر می‌شم چطوری باید برم شهر به شهر بگردم و نامه بیارم . رفتن به این شهرها هزینه دارد. حداقل باید یه شب یه جایی بخوابم. من اوضاع پاهام مناسب نیست نمی توانم از دستشویی عادی استفاده کنم. باید یک جای مناسب باشم. این وظیفه من نیست که درصدم را تعیین کنم. وظیفه نهادهای مسئوله والا کشورهای دیگر این کارو با بازمانده‌های جنگشون نمی‌کنند . برای آنها امکانات خوبی فراهم می‌کنند. من توی تعیین درصد جانبازی‌ام هم مشکل دارم.ما هشت سال ، نه که هشت روز و هشت هفته و هشت ماه، ما هشت سال توی جبهه روبه‌روی قدرت‌های بزرگ جنگیدیم .در برابر آمریکا و انگلیس و آلمان و ....همه به خاطر خدا. بی هیچ چشمداشتی. چون خدا گفته که باید از سرزمینت دفاع کنی. باید از ناموست دفاع کنی اما حالا به مراقبت احتیاج نداریم. نه چیز اضافه‌تری.

مسئولیتت توی جبهه چی بود؟


کارهای توی جبهه‌ام همه خدایی بود. و الا من یه جوان هفده ساله بودم. که تازه توی پارکینگ، ماشین بابای خدا بیامرزم را بر می‌داشتم و چند متر می‌بردم جلو و چند متر می‌آوردم عقب اما وقتی رفتم جبهه با چند روز تمرین شدم یه راننده تمام عیار.

در عملیات والفجر مقدماتی رمل ها جلوی راه را گرفته بودند و ماشین‌های سنگین نمی‌توانستند رد بشوند و تانک ها توی آنها صفحه کلاج می‌سوزاندند اما بسیجی‌ها با یک عالمه تجهیزات و سلاح توی رمل ها می‌دویدند.چند جور اسم داشتم .گاهی که راننده یک لندرور عراقی بودم به من می‌گفتند حسن 106. گاهی هم حسن خمپاره. با دو روز آموزش خودم، مسئول آموزش بقیه شده بودم.

مردم چطوری برخورد می‌کنند. کسی متوجه می‌شود شما جانباز جنگی؟

سالها از جنگ گذشته. مردم یه جورهایی جنگ را فراموش کردند، یعنی نسل عوض ‌شده. جوانها هم که اصلا جنگ یادشون نمی‌یاد.

فرق مردم امروز و دیروز چیه؟


ان موقع ها وقتی از جنگ بر می گشتیم، تاکسی های دم راه‌آهن به ما التماس می‌کردند که مجانی سوار ما شین‌شان بشیم. سر سوارکردن‌مان دعوا می‌شد. حالا اگر بروی توی اداره‌ای بگویی جانبازی تحویلت نمی‌گیرند. یه جوری تبلیغ شده که انگار ما حق بقیه را داریم می‌خوریم اما وضعیت ما این است که می‌بینید . اگر مجبور نمی‌شدم، کنار خیابان چکار می‌کردم. مجبورم ،مجبورم چون یخچال خونه‌ما خالیه باید پرش کنم.

قبلا چه کاری داشتی؟

کارم آنتیک فروشی بود . باورکنید که یکی از بهترین آنتیک فروشهای تهران بودم. می آمدند دنبالم تا بروم برایشان دکور آنتیک فروشی بزنم . کار و بارم سکه بود. مجروح که شدم کار و بارم از رونق افتاد . این کار پول اساسی می خواست که من نداشتم.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( پنج شنبه 90/4/16 :: ساعت 9:15 صبح )
»» حکایت

حکایت : نتیجه ی عدم انفاق به والدین

جوانی در مدینه ی طیبه از ثروتمندان بود و پدری فقیر داشت که احسان به او را ترک نموده . او را ار مال خود محروم کرده بود. روزی پیر مرد نزد پیامبر ( صلی الله علیه و اله ) آمده و از جوان خویش شکایت کرد. حضرت ، جوان را به حضور طلبید و فرمود : چرا مخارج پدر را نمی دهی؟ گفت چیزی بیشتر از مخارج خود ندارم . پدرش گفت : دروغ می گوید ؛ او انبارهایی از گندم ، جو ، خرما و مویز دارد. اما پسر این مطلب را منکر شد.

پیامبر(ص) فرمود: این ماه ، من مخارج پدرت را می دهم اما از ماه دیگر شما مخارج  او را بده. وبعد به اسامه دستور داد یکصد درهم به او بدهد. ماه دیگر پیرمرد آمد و شکایت فرزند را نزد پیامبر آورد. و گفت که او هیچ کمکی به من نمی کند. پیامبر(ص) بار دیگر پسر را به حضور طلبید و او را امر کرد که مخارج پدرش را بدهد؛ اما او ، سر باز زد و گفت: چیزی اضافه بر مخارج خود ندارم.

پیامبر(ص) فرمود: دروغ می گویی ، وبدان امروز که به شب برسد تو از پدرت پریشان تر و محتاج تر خواهی شد. جوان که از مکر خدا غافل بود ، اعتنایی به فرمایش رسول خدا(ص) نکرد و به خانه اش برگشت . هنوز شب نشده بود که همسایگان انبارهای او آمدند و گفتند: تمام انبارهای تو متعفن شده ، آنها را از ما دور کن که نزدیک است از بوی بدش هلاک شویم. پسر وقتی به انبارها سر زد ، دید همه متعفن و گندیده شده ؛ لذا مجبور شد کارگرانی بگیرد و جنس های انبارها را به بیرون از مدینه انتقال دهد . و چون چیزی نداشت تا مزد کارگران را بپردازد ، اساس منزلش را به آنها داد و در نتیجه همان شب به وعده غذایی محتاج شد و بعد هم بر اثر غصه مریض گردید.

آنگاه رسول خدا ( صلی الله علیه و اله) فرمود:

ای کسانی که پدر و مادر ها را آزار می رسانید؛از حال این جوان عبرت بگیرید؛و بدانید آن چنان که در دنیا دارایی خود را از دست داد، و غنا و ثروت و صحت او به فقر و تنگدستی و مرض مبدل گشت، به همان سان هر درجه ای که در بهشت است، به واسطه ی این گناه ، از دست داد ، و در مقابل ، در کات آتش برایش فراهم شده است ( تقل از سفینه البحار ، محدث قمی )



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( شنبه 90/3/21 :: ساعت 10:24 عصر )
»» انا اعطیناک الکوثر...

 

فاطمه : وارث همه مفاخر خاندانش ، وارث اشرافیت نوینی که نه از خاک وخون وپول ، که پدیده وحی است ، آفریده ایمان و جهاد و انقلاب و اندیشه و انسانیت و ... بافت زیبایی از همه ارزشهای متعالی روح . محمد ، نه به عبدالمطلب و عبد مناف ، قریش و عرب ، که به تاریخ بشریت پیوند خورده و وارث ابراهیم است و نوح و موسی و عیسی ، و فاطمه تنها وارث او .

( بر گرفته از کتاب کاربرد آیات قران در اندیشه دکتر شریعتی )



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( پنج شنبه 90/2/15 :: ساعت 2:42 عصر )
»» چهار ذکر الهی

 
 

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام ) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد! 
1- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (آل عمران ایه 171) پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید. 
2- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» (سوره انبیاء آیه 87) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه 88)
3- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره غافر آیه 44) ... پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه 45) 
4- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لا قوه الا بالله» پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»

 

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( چهارشنبه 90/1/3 :: ساعت 2:14 عصر )
»» آرزوی دشمنان ما

آرزوى دشمنان ما چیست؟

در قرآن آیات متعددى است که از روح و روان دشمن و از عمق کینه ‏هاى او پرده بر مى ‏دارد و بیان مى‏ کند که دشمن براى اهل ایمان چه آرزوهایى دارد، از جمله:
1. دشمن براى ما سختى و دردسر مى‏ خواهد و با هر نوع پیشرفت و رفاه ما مخالف است. «ودّوا ما عَنِتُّم»(آل‏عمران، 118.) («عَنِت» به معناى دردسر است)
2. دشمن براى ما غفلت مى ‏خواهد، غفلت از سرمایه ‏ها، قدرت‏ ها و امثال آن. «ودّ الّذین کفروا لو تغفلون»(نساء، 102.) بنابراین، هر سخن و برنامه و حرکتى که مسلمانان را غافل کند، گامى در جهت اهداف و خواسته ‏هاى دشمن است.
با هوشیارى باید از امکانات نظامى و اقتصادى حفاظت کرد. «ودّ الّذین کفروا لو تغفلون عن أسلحتکم و أمتعتکم»(نساء، 102.)
غفلت امّت اسلامى حمله غافلگیرانه و شبیخون دشمن بى ‏دین را در پى خواهد داشت. «فیمیلون علیکم میلةً واحدة»
3. دشمنان آرزو مى ‏کنند تا شما از دین و مکتب خود دست بردارید. «ودّوا لو تکفرون»(نساء، 89.) و اگر به این آرزو نرسند، لااقل براى شما آرزوى تسلیم و سازش دارند. «ودّوا لو تدهن فیدهنون»(قلم، 9.) یعنى دوست دارند شما با آنان مداهنه کنید تا آنان نیز با شما مداهنه کنند. این نمونه‏ اى از آرزوهاى دشمن است.
آنان دوست ندارند که ببینند مسلمانان صاحب پیامبرى بزرگ، کتابى بى تحریف و چشم اندازى وسیع هستند به گونه‏ اى که مکتب آنان بر تمام ادیان غالب شود و با تمام تبعیضات نژادى، اقلیمى، زبانى، خرافات، تحریفات، عوام فریبى ‏ها مبارزه کند. آرى، دشمن براى شما هیچ خیرى نمى‏ خواهد. «ما یودّوا الّذین کفروا من أهل الکتاب و لا المشرکین أن ینزّل علیکم من خیر من ربّکم»( بقره، 105.)
دو نکته مهم که از این آیه استفاده مى‏ شود؛
یکى این‏که در این حقّه و کینه و روش مبارزه، گاهى اهل کتاب و مشرکان، همفکر و همدست هستند.
نکته دیگر آنکه دشمنان حتى از رسیدن مقدار کمى خیر به شما ناراحتند. «من خیر» ولى حسادت حسودان هیچ اثرى در اراده و لطف خدا ندارد. خداوند به هرکس که حکمتش اقتضا کند، هر چه بخواهد مى ‏دهد. «و اللّه یختصّ برحمته من یشاء»



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( چهارشنبه 89/12/18 :: ساعت 11:18 صبح )
»» رنگ خدایی

رنگ خدا چیست و چه ارزشى دارد؟

انسان در زندگى خود باید رنگى را بپذیرد؛ رنگ سلیقه، قبیله، نژاد، محیط، اقتصاد، حکومت و... امّا همه رنگ‏ها به مرور زمان پاک مى‏شوند؛ ولى رنگ خدا مى‏ماند، چون همه فنا پذیرند جز خداوند. «کلّ شى‏ء هالک الاّ وجهه»( قصص، 88.)
در میان تمام ساختمان‏ها و در تمام کشورها، ساختمان‏هاى مذهبى ماندگارترند؛ چون به نوعى رنگ خدا دارند.
در میان شخصیت‏ها، نام انبیا ماندگارتر است، چون رنگ الهى داشتند.
در میان بیابان‏ها، صحراى سینا و عرفات.
در میان کوهها، کوه حرا و طور.
در میان آبها، آب فرات و زمزم.
در میان نامگذارى‏ها، نام‏هایى که جنبه مذهبى دارد.
در میان اعیاد، عیدهایى که به مذهب گره خورده‏است.
در میان کتاب‏ها، کتب آسمانى ماندگارترند.
آرى، بهترین رنگ، رنگ خدایى است. «صبغة اللّه و من أحسن من اللّه صبغة»( بقره، 138.) زیرا:
1. رنگ الهى همرنگ با فطرت و عقل سلیم و منطق است.
2. خریدار و مشترى این رنگ، خداوند است.
3. بهاى آن بهشت نامتناهى است.
4. از هرکس و در هر زمانى و هر موقعیتى که باشد خریدارى مى‏شود.
5. چیزى که رنگ الهى داشته باشد، خریدار دارد گرچه کم باشد. «فمَن یعمل مثقال ذرّة»
6. چیزى که رنگ الهى داشته باشد، اگر در آن عیبى باشد، خریدار اصلاحش مى‏کند. «و اصلح بالهم»(محمد، 2)
چنانکه در دعا مى‏خوانیم که بعد از نماز بگویید: خدایا! این نماز من بود، اگر در رکوع و سجودش خلل و نقصى است آن را اغماض کن و نادیده بگیر.
7. رنگ الهى، امدادهاى الهى و رهنمودهاى الهى را به دنبال دارد. «و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا»(عنکبوت، 69.)
8. رنگ الهى هیچ وقت دچار بى‏رونقى و کساد نمى‏شود، چون مشترى خداست وهمه‏جا حاضر است



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( سه شنبه 89/12/17 :: ساعت 10:24 صبح )
»» بزرگترین ظلم از نظر قرآن

بزرگ‏ترین ظلم کدام است؟

در قرآن معمولاً کلمه‏ى «أظلَم» که به معناى ظلم‏بزرگ است در مورد ظلم‏هاى فرهنگى بکار رفته است، نظیر:
1. دروغ و افترا بر خدا. «أظلم ممن افترى على اللّه»(انعام، 93.)
2. جلوگیرى از مراکز و مساجد توحید. «أظلم ممّن منع مساجد اللّه»(بقره، 114.)
3. سعى و تلاش براى خرابى مساجد و کتمان شهادت. «و من أظلم ممن کتم شهادة عنده»(بقره، 140.)
با این که خداوند در مورد مفاسد اقتصادى تنها یکبار کلمه‏ى توبیخ کننده «ویل» را بکار برده، «ویل للمطفّفین»(مطفّفین، 1.) و در مورد زخم زبان‏هاى اجتماعى نیز یکبار کلمه‏ى «ویل» را استفاده کرده است، «ویل لکلّ همزة لمزة»( همزه، 1.)، ولى در مورد ظلم‏هاى فرهنگى در آیه‏ى 79 سوره‏ى بقره سه بار کلمه‏ى «ویل» بکار برده است و مى‏فرماید: پس واى بر کسانى که مطالبى را از پیش خود مى‏نویسند، سپس مى‏گویند این از طرف خداست تا با آن بهاى اندکى بستانند! پس واى بر آنها از آنچه دست‏هایشان نوشت و واى بر آنچه از این راه به دست مى‏آورند!



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( سه شنبه 89/12/17 :: ساعت 6:26 صبح )
»» دشمن شناسی

 

قرآن همه اش آموزش است ، یکی از آموزه های قرآن دشمن شناسی است. دشمن شناسی بحثی بسیار مهم است که به انسان می آموزد راه چگونگی شناخت دوست از دشمن و همچنین راه مقابله با دشمن را ، البته شناخت دشمن راه های بسیاری دارد ، که می توان آنها را از طریق رفتار ها ، گفتارها و کردارهایشان شناخت و البته بعضی ها هم از چشم انسان مخفی و در اختفاء می باشند. که این دومی از همه خطرش بیشتر است. شیطا ن یکی از دشمنان پنهان از چشم آدمی است. و البته انسانهای دیگری هم هستند که دشمن جان و دین مردم هستند و همانند شیطان از دید مردم مخفی می باشند. قرآن یکی از این دشمنان را دوستان حسود نام می برد. دوستان حسود کسانی هستند که به جهت شناخت به وضعیت و توان قدرت آدمی عمل میکنند و بسیار خطر ناک هستند. دوستان حسود به دو گروه تقسیم می شوند:

1-   1-  عده ای که دشمنی شان تنها در دل و درون خود آنان است که با خود خوری و زیان رساندن به روح و روان خود آسیب وارد می سازند.

2-   2-  عده ای که عقده حسادتشان از درون آنها پا را فراتر نهاده و از باطن شان بیرون زده و به شکلی عملی خود را نشان می دهند.

این جا چاره ای جز پناه بردن به خدا و خواندن سوره فلق و استعاذه به خدا باقی نمی ماند. زیرا اینجا تنها خداست که می تواند به فریاد آدمی برسد. از این روست که سوره استعاذه برای دفع ضرر و زیان چنین دشمنان دوست نما ضروری است و دست کم یک بار در روز آن را باید خواند. دشمنان دیگری هم هستند که شناخت آنها برای دفع شر و آزارشان ضروری است. از این جهت است که قرآن بر لزوم شناسایی دشمنان و آماده سازی برای مقابله با آنان دستور داده و در آیه 44 و 45 سوره نساء بیان می کند که برای تضمین مصونیت از انحراف و گمراهی به دست دشمنان لازم است که آنان را بشناسیم. زیرا بسیاری از ضرر و زیانهایی که انسان متحمل می شود از ناحیه دشمنانی است که نمی شناسد و آنها را به عنوان دوست پنداشته در صورتی که شناخت کافی از آنها نداشته و به راه های نفوذشان توجه نکرده است.بنابراین انسان عاقل کسی است که دوست و دشمن خود را بشناسد.با نگاهی اجمالی به کشورها ، مردمان و جوامع مختلف می توان دوست و دشمن را از هم باز شناخت.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( جمعه 89/12/6 :: ساعت 12:27 عصر )
»» سال روز حکم امام خمینی

سال روز صدور حکم امام خمینی(ره) در خصوص سلمان رشدی

بسمه تعالی

(انا لله و انا الیه راجعون)

به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می رساند مولف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن ، محکوم به اعدام می باشند.از مسلمانا غیور می خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند،سریعا آن ها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرات نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هرکس در این راه کشته شود شهید است.ان شالله.

ظمناً اگر کسی دسترسی به مولف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد،او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی25/11/1367



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( دوشنبه 89/11/25 :: ساعت 10:5 صبح )
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرگ بر آل سعود
حق و حقوق خانمها
چند نکته
عشق حسین
دسته کلید
نکته
خائن به وطن ، همه جا ، نزد همه و همیشه منفور است!
ازغدی: شیعه را نباید از گزینه نظامی ترساند
فدائیان اسلام
اجرای حکم اسلام در حکومت طاغوت
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 103
>> بازدید دیروز: 299
>> مجموع بازدیدها: 385051
» درباره من

یادداشتهای من

» فهرست موضوعی یادداشت ها
حسین[5] . آمریکا[3] . شهادت[3] . یهود[3] . محرم[2] . مظلوم[2] . معرفت[2] . ندارد[2] . شیطان بزرگ[2] . شیعه[2] . صهیونیست[2] . بنزین[2] . آزادی بیان[2] . عزت[2] . علی[2] . فلسطین[2] . امام حسین[2] . امام رضا . امام رضا(ع) . امربه معروف ونهی از منکر . انسان . اوباما . ای شما ایکه . ای کسانی که . ایران . ایمان . بردگی . آمریکا . ائمه اطهار . ابی عبدالله . اختلاف سیاسی و مذهبی . ارزش . استثمار . اسرائیل . اصل هشتم . افزایش قیمت . حسین(ع) . حسینی . حضرت محمد(ص) . خدا . خودپرستی . خودنمائی . درد . دروغ . دین_سکوت . ذلت . رئیس جمهور آمریکا . رانت خواری . رمضان . رمی جمرات . رنگارنگ . زیبایی . زینت . سازمان تمانی . سازمان کهیلا . شعار . شکست . قانون اساسی . قدر . قطره چکان . قمه زنی . قیامت . کربلا . کفش . گران فروشی . گریه . مجلس . غدیر . فرانسیس فوکویاما . فرهیخته . فساد مالی . فعالیت اقتصادی . عشق حسین . آسمونی . ترس . تروریسم . تعزیه . تلویزیون سلام . تنهایی . توانمندی . توبه . توطئه . جامعه فرهیخته . جهان . چشم چرانی . چهره . حجاب . صیاد . طرح اقتصادی . ظلمکم فروشی . عاشورا . عباسی . عزاداری . صلوات . نظارت . نقد . هدفمند کردن یارانه ها . هنر . هوشمندی . وداع . ولایت فقیه . مهدویت . مهم و مهمتر . مداحی . مدیریت . آبرو .
» آرشیو مطالب
طنز سیاسی
طنز اجتماعی
آموزشی
سیاسی و اجتماعی
مذهبی
اد بی
قصه
یک نکته
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب